طاووس بهشت دانی که ز هجران تو حالم چون شد ؟ جگرم خون و دلم خون و سرشکم خون شد .
| ||
(( بسم رب المهدی ))
این اولین متنیه که تو ماه مبارک رمضان تو وبلاگم قرار می دم. اما یه حرفی دارم اینکه ما نمی دونیم گیر کار کجاست؟ قربون خدا برم خیلی از کارهایی که انجام می ده با انسانها خیلی فرق داره ؛ که اگه ما انسانها این موارد رو بدونیم دیگه تو زندگی مشکلی برامون پیش نمی یاد؟ شاید براتون سؤال بشه که این موارد چیه ! خیلی مشتاقی بشنوی ؟ پس خوب دل بده : اگه ما آدمها بخوایم یکی رو زیاد تحویل بگیریم و برامون خیلی عزیز باشه سعی می کنیم یه مهمونیه درست و حسابی دعوتش کنیم و یه سفره رنگارنگ براش پهن کنیم و یا اگه مقدور نباشه غذاهای متنوع آماده کنیم سعیمون اینه که یَک غذای درست و حسابی براش درست کنیم ( آخه میدونید که یِک با یَک خیلی فرق داره ،یَک یعنی واقعا نمونه ی نمونه ) و یا اگه کسی رو دوست داشته باشیم هرچی داریم می ریزیم به پاش ، اما ( این اما خیلی مهمه ) قربون خدا برم مهمونی دادنش با گرسنگیه ، با شکم خالی باید بریم مهمونی خدا شاید هم بخاطر اینه که تو این حالته که بیشتر به خودش نزدیکیم ، یا اینکه اگه کسی رو دوست داشته باشه بهش بلا می ده، گفت :هرکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می کشند . البته این حرف به منزله ی این نیست که هر کی بلا نداره آدم خوبی نیست ها ، دقت کن . [ یادداشت ثابت - سه شنبه 91/5/18 ] [ 4:11 عصر ] [ مسعود معصومی ]
[ نظرات () ]
از کجا معلوم که همین الان امام زمان در اینجا حضور نداشته باشند . از دل شکسته شما ها چطوری می تونه امام زمان ، خودش رو نیاره تو این مجلس ، و نبینه شماها رو ! حتما امام زمان ، من یقین دارم که توی این مجلس حاضر هست . اما ما به علت این که خیلی گناه داریم ، ما به علت این که خیلی گنه کار هستیم ، ما به علت این که خیلی کوتاهی می کنیم در امر دین خدا ، ممکنه نبینیم او را ، و نتونیم که او را ببینیم . ( سخنرانی حاج مهدی زین الدین در جمع رزمندگان که فایل صوتی تصویری آن موجود است . ) زِ پس که پرده عصیان گرفته چشمم را تو در کنار منی من تو را نمی بینم با گناهانی که از خود ساختیم ما ظهورت را عقب انداختیم
جمع آوری و تدوین : مسعود معصومی . اللهم ارزقنا شهاده فی سبیلک [ دوشنبه 95/1/2 ] [ 2:26 عصر ] [ مسعود معصومی ]
[ نظرات () ]
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن تبر به دوش بــت شـــکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایـــم نه ولی برای عــده ای چه خوب شد نیامــدی تمام طول هفـــته را به انتــــــظار جمعه ام دوباره صبح ، ظهر ، نه غروب شد نیامــدی
آقا جان ! با گناهانی که از خود ساختیم ما ظهورت را عقب انداختیم [ دوشنبه 94/12/10 ] [ 9:1 صبح ] [ مسعود معصومی ]
[ نظرات () ]
رفقا سلام . دعا گوی همه شما عزیزان در کنار بقیع خواهم بود . [ دوشنبه 94/1/10 ] [ 1:2 صبح ] [ مسعود معصومی ]
[ نظرات () ]
از حسین رضا زاده پرسیدن قوی ترین مرد جهان کیه ؟ گفت : اونی که بتونه پتوی گرم و نرم رو از خودش جدا کنه و نماز صبح اش رو بخونه [ یکشنبه 93/9/16 ] [ 6:41 عصر ] [ مسعود معصومی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |