طاووس بهشت دانی که ز هجران تو حالم چون شد ؟ جگرم خون و دلم خون و سرشکم خون شد .
| ||
((بسم رب المهدی )) می تونم قسم بخورم که میشه یه شبه رهِ صد ساله رو طی کرد ، چرا اینطوری نگاه می کنید اثباتش می کنم !! بابا مگه سوره قدر نمی فرماید که شب قدر بهتر از هزار ماهه « لیله القدر خیر من الف شهر » با یه حساب سر انگشتی دو دو تا چهارتایی میشه حساب کرد که هزار ماه یعنی یه چیزی به اندازه 83 سال ! تازه بهتر از هزار ماه یعنی بیشتر از این مقدار ؛ من که معترفم قدرِ شب قدر و ماه رمضون رو ندونستم ، دلیلم هم اینه اگه به ما میگفتن ساعت 12 امشب یه مبلغ زیادی به حساب بانکی مون واریز می کنند و تا فردا این موقع وقت داریم ازش استفاده کنیم خدا وکیلی چه جوری از این پول بهره می بردیم ؟ تا قرون آخرش استفاده می کردیم و ته حساب بانکی مون رو هم جارو می زدیم !! چرا از وقت و اوقاتمون استفاده نمی کنیم ؟ پول بدست می یاد ولی وقت و زمان چی ؟ اون هم زمان عزیزی چون رمضان که در اون اگه کسی از گناهان پروا کنه ، پر ، وا می کنه و تا آسمون خدا راهی میشه . خلاصه عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت > به قول شاعر : صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت مبارک باشه ایشاا... >>>>>>>>>>>>>>>>>>>> ماه رمضان رفت ولی یار نیامد آن ماه شب افروز شب تار نیامد از بس که نگه دوخته شد سوی در ای دوست چشمم به سفیدی زده و یار نیامد
[ یادداشت ثابت - جمعه 91/5/28 ] [ 4:8 صبح ] [ مسعود معصومی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |